➰در قاعده روزی➰
لَقَدْ عَلِمْتُ وَ مَا الْاِسْرَافُ منْ خُلُقِیْ
اَنّ الَّذی هُوَ رزْقِیْ سَوْفَ یَأتِیْنِیْ
اَسْعی لَهُ یُعَنِّیْنِیْ تَطَلُّبُهُ
وَلَو جَلَسْتُ اَتَانِی لَاُ یُعَنِیَّنِی
🔸بدرستی که من دانسته ام قاعدۀ روزی را و خوی من نیست که بگزافه دُوادو کنم و رنج برم من بی ضرورت. بدرستی که آنچه روزی من است از سیم و از خورش و از پوشش و از نار شهوت چون بنشینم بر من بیاید. من چون می دوم در طلب آن روزی ها، مرا پر رنج و مانده و خوار می کند طلب کردن اینها، و اگر صبر کنم و بجای خود بنیشینم بی رنج و خواری بر من بیاید. زیرا روزی هم طالب من است و او مرا می کشد و چون نتوان مرا کشیدن او بیاید. چنانکه منش نمی توانم کشیدن، من می روم.
📚 #فیهمافیه ، مولانا جلال الدین محمد بلخی
شما باید برای دیدن نظرات وارد سامانه شوید در حال حاضر وارد شده اید !
If you have no account yet, you can register now...
(It only takes a few seconds!)
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات